خلاصه داستان : یک فیلم ساز استخدام می شود تا یک پروژه جدید را بسازد که داستانش درباره چگونگی به هم زدن رابطه هایی که تا بحال آن شخص داشته است، می باشد.

خلاصه داستان : یک نویسنده مشهور که محدود به ویلچر می باشد، به یک روستای کوچک می رود و در آنجا با یک مادر بیوه و سه فرزندش آشنا می شود، کسی که به او در بدست آوردن دوباره شوق نویسندگی کمک می کند...

خلاصه داستان : یک خانواده از هم گسسته، روابط خود را پس از رسیدن عضو جدیدی در خانواده مجددا تغییر می دهند...

خلاصه داستان : مردی جوانی که شغلش گرفتن بلیت از مردم در ورودی سینما است، معتقد است که فرزند خداست. همچنین به مردم و اطرافیانش گفته است که سرنوشت همه به او وحی می شود و...

خلاصه داستان : پسری جوان به نام جیمز، زمانی که در حال مبارزه با فقدان پدرش است، پا به بیایان های اطراف شهرش می گذارد تا با مشکلش راحت تر کنار بیاید که...

خلاصه داستان : زوجی به خاطر مشکلاتی مربوط به سلامتی پسرشان به خانه ای ویکتوریایی در شمال کانکتیکات نقل مکان می کنند، اما به زودی مجبور می شوند با گذشته پرآشوب این خانه و نیروهای فراطبیعی ساکن در آن روبرو شوند ...

خلاصه داستان : گروهی که همه عمر را با هم بوده اند بعد از فوت یکی از اعضای گروه از هم پاشیده میشود ...

خلاصه داستان : راننده ای بنام «هری» به یک شهر کوچک در تگزاس می آید و در آنجا شغلی پیدا می کند و مشغول کار می شود. طی یک آتش سوزی، هری متوجه می شود که بانک محلی بدون هیچ نگهبانی باز مانده است و ...

خلاصه داستان : فرشته ای به زمین می آید تا روحی که می تواند به جنگی بی انتها در بهشت پایان دهد را بدست بیاورد.تنها یک کشیش سابق و دختری کوچک می توانند او را متوقف کنند...

خلاصه داستان : بیوه "مدگر اورز" رهبر جنبش حقوق مدنی به همراه بازپرس قضایی تلاش می کنند قاتل "مدگر" را تسلیم عدالت کنند...